جدول جو
جدول جو

معنی آبستن کردن - جستجوی لغت در جدول جو

آبستن کردن(مَ)
احبال. (زوزنی). القاح
لغت نامه دهخدا
آبستن کردن
حامله کردن باردار کردن القاح
تصویری از آبستن کردن
تصویر آبستن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آبستن کردن((~. کَ دَ))
حامله کردن، باردار کردن
تصویری از آبستن کردن
تصویر آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ سَ مَ)
منقبض شدن. قبض کردن. چنانکه دوا یا غذایی قابض. شدّ طبیعت. قبض شدن.
- بست کردن شکم، (در تداول خانگی) یبوست سخت در معده پیدا شدن
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
آبستن گشتن. آبستن گردیدن. آبستن آمدن. تمخض. حبل. (دهار). بار گرفتن. بار برداشتن. حامله گشتن. حمل برداشتن. بچه گرفتن. زه برداشتن. باربردار شدن ماده از نر، زنده شدن و شکوفۀ خرد برآوردن درخت در آخر زمستان و اول بهار
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
غوطه خوردن در آب سرد بقصد خنک شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
سهل کردن تسهیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبستن شدن
تصویر آبستن شدن
آبستن گشتن، آبستن گردیدن، آبستن آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب تنی کردن
تصویر آب تنی کردن
غوطه خوردن در آب سرد به قصد خنک شدن، شستن تن در آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
اجعل الأمر سهلًا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
Ease
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
faciliter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
להקל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
آسان بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
সহজ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
kufanya iwe rahisi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
kolaylaştırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
쉽게 하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
容易にする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
ทำให้สะดวก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
आसान करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
mempermudah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
vergemakkelijken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
facilitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
facilitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
使容易
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
ułatwiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
полегшувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
erleichtern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
облегчать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آسان کردن
تصویر آسان کردن
facilitar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی